جدول جو
جدول جو

معنی کاسه گرداندن - جستجوی لغت در جدول جو

کاسه گرداندن
(رَ جَ خوا / خا دَ)
گدائی کردن:
خوردی چو پیاله خون بی جرمان
آمد گه آن که کاسه گردانی.
جوینی.
و رجوع به کاسه گردان شود
لغت نامه دهخدا
کاسه گرداندن
گدایی کردن: (خوردی چو پیاله خون بی جرمان آمد گه آن که کاسه گردانی) (جوینی)
تصویری از کاسه گرداندن
تصویر کاسه گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاسه گردان
تصویر کاسه گردان
کسی که برای گرفتن پول کاسه ای را می گرداند، کنایه از گدا، کسی که کاسه یا بشقابی را بر سر چوب می چرخاند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ حَ / حِ ظَ)
تازه گردانیدن. تازه کردن. تجدید کردن. احیا کردن. پس از منسوخ بودن از نو معمول داشتن:
بکفرش زاول ایمان آرد آنگه
چو ایمان گفتی، ایمان تازه گردان.
خاقانی.
، خرم کردن. باصفا کردن: و گروهی گفته اند که وی (روی نیکو) ... باران رحمت است که روضۀ معرفت را تازه می گرداند. (نوروزنامۀ منسوب بخیام)، خوش کردن. شاد کردن:
بداودی دلم را تازه گردان
زبورم را بلندآوازه گردان.
نظامی.
، لطیف و باطراوت کردن: شراب... گونۀ رو سرخ کند و پوست تن را تازه و روشن گرداند. (نوروزنامۀ منسوب بخیام)، آباد کردن. عمران کردن. بارونق کردن:
نباید که باشد جز او شاه روم
که او تازه گرداند آن مرز و بوم.
فردوسی.
رجوع به تازه و ترکیبات آن و تازه گردانیدن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ گَ)
عمل کاسه گردان. جام بازی
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ رَ)
شخصی را گویند که بر در خانه ها رود و گدائی کند. (برهان) ، جام باز. آنکه بشقاب و کاسه و مانند آن را ببازی بر سر چوبی گرداند. (ناظم الاطباء) :
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ بخون بشوید باز.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از تازه گرداندن
تصویر تازه گرداندن
تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه گردانی
تصویر کاسه گردانی
عمل و شغل کاسه گردان گدایی، عمل و شغل کاسه گردان جام بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه گردان
تصویر کاسه گردان
کسی که بر در خانه ها و دکانها رود و با کاسه گدایی بتکدی پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه گردان
تصویر کاسه گردان
((~. گَ))
گدای دوره گرد
فرهنگ فارسی معین